سفارش تبلیغ
صبا ویژن











پراکلیتوس آمده

امروز روز قدسِ ،می خوام بدونم چرا به رژیم صهیونیستی ، غاصب میگن ؟برای فهمیدنش باید اول به این سؤال ها جواب بدم ؛ تاریخچه بیت المقدس چیه ؟ اصلا ساکنان اولیه کیا بودن ؟
تقریبا5 هزار سال پیش گروهی از ((یبوسی ها )) همراه کنعانی ، از جزیره العرب به فلسطین کوچ کردن شهری بنام ((یبوس )) رو به رهبری ملک صادق بنا کردن ،مدتی بعد نام این شهر رو تغییر دادن و ((اورسالم )) (شهرسالم - صلح ) گذاشتن.توی تورات اومده که ساکنان اصلی اورسالم ، یبوسی ها بودن (1) و س از تصرف اون بوسیله یوشع باز یبوسی ها اونجا ساکن بودن (2) و با اینکه بعد از مرگ یوشع ،بنی اسرائیل شهر رو محاصره کردن و گروهی رو آتیش زدن وبعد به جنگ کنعانیان مقیم اطراف رفتن (3) با این وجود ، یبوسی ها از جاهای باقیمانده شهر خارج نشدن و همون جا بزندگی خودشون ادامه دادن.(4) اگه بخوام با تفصیل تاریخ این شهر رو بنویسم خیلی طول میکشه ؛ بذار تیتر وار بنویسم :از پنج هزار سالی که از بنای این شهر میگذره ، پانصد سال دست یبوسی ها و چهار قرن دست بنی اسرائل چند قرن دست ایرانی ها ،دو قرن دست یونانیها و اشکانی ها و چهار قرن هم دست رومیها بود و تو این مدت مردم بومی هم ، اونجا زندگی می کردن .
دوره آرامش و امنیت این شهر هم در قرن پانزدهم هجری (636م ) بود ؛که نیروهای اسلام این شهر رو محاصره کردن و بدون جنگ و خونریزی شهر رو تحویل گرفتن .
این شهر محل عبادتگاه حضرت مسیح بود و برای مسیحی ها مقدس اما برای ما مسلونا که قبله اول و همچنین معراج رسول خدا صلی الله علیه وآله ست اهمیت ویژه ای داره . اما نمی دونم این وسط صهیونیستا چی می خوان ، باز هم با کمال پرویی می خوان غصب کنن ؟
حالا که تقریبا با تاریخچه این شهر آشنا شدم و فهمیدم برای چی میگن رژیم غاصب صهیونیست ،حتما توی راه پیمایی شرکت میکنم و با مشت گره کردم با تمام وجود میگم مرگ بر اسرائیل .
وای یک ساعت بیشتر به شروع راهپیمایی نمونده شما هم یا علی بگید و پاشید.
..........................................

1- یوشع :18: 16 و28.
2- همان :15 :63.
سفر داوران :1: 8.
4- همان :1 :8.


نوشته شده در جمعه 89/6/12ساعت 10:0 صبح توسط ستاره قطبی نظرات ( ) |

امشب شب نزول قرآن بر قلب نازنین پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله ست ، قرآن معجزه بزرگ رسول خداست . قرآن یه بار نزول دفعی داشته مثل جنین شبی وبعدش هم به صورت تدریجی تو طول سیزده سال نازل شده تا (علاوه بر اونکه خداوند خودش محافظ قرآنِ  )جلوی تحریف قرآن گرفته بشه ، چون به صورت تدریجی بود خیلی ها قرآن رو حفظ می کردن وپیامبر صلی الله وآله قرآن رو می خوندن و بعضی از صحابه می نوشتن و رسول خدا باز در خواست می کرد اونچه را که نوشتن دوباره بخونن تا اشتباه چیزی نوشته نشه.توی یه کتابی می خوندم که کتاب ها پیشینیان فقط به صورت دفعی نازل شدن .



نوشته شده در پنج شنبه 89/6/11ساعت 4:0 عصر توسط ستاره قطبی نظرات ( ) |

داشتم با خودم فکر می کردم که توی این عالم شخصیت های بزرگی زندگی کردن و از خودشون نام ونشونی به جا گذاشتن ؛ جوری که صفحات تاریخ بعد از اونا دربارشون داوری های ضد ونقیض انجام میده . دوستایی که حاضر بودن خودشون رو فدای اونا کنن و از جونشون بگذرن و دشمنایی هم که در نهایت بی رحمی و کینه توزی از اونا یاد می کنن ، میون این شخصیت های بزرگی ، نام مقدس امام علی علیه السلام می درخشه ، حضرت دوستایی داشت که حاضر بودن جونشون رو فدای امامشون کنن ودر مقابل دشمنایی  هم داشتن که ، توی دشمنی کردنشون از هیچ چیز کم نذاشتن ، نه فقط تو زمان حضور جسمی امام علیه السلام جسارت ها کردن بلکه حتی بعد از شهادت آقا نیز بی ادبی کردن ، تو خطبه نماز جمعه شون لعن علی گفتن (خدا لعنتشون کنه ) این کینه ودشمنی اونقدر بود که قبر آقا تا زمان امام صادق علیه السلام مخفی بود.
اینا حق آقا رو نشناختن بذار یه دو نمونه از جملات افراد غیر شیعه ، اصلا غیر مسلمون ، مثلا" مسیحی که درباره شخصیت امام علی علیه السلام گفتن رو برات بنویسم :
جبران خلیل جبران ، از بزرگترین نویسندگان و متفکران مسیحی عرب میگه : ((من معتقدم فرزند ابی طالب نخستین عرب بود که با روح کلی ارتباط برقرار نمود.او نخستین شخصیت عرب بود که لبانش نغمه ی روح کلی را در گوش مردمی طنین انداز نمود که پیش از او نشنیده بودند... او از این دنیا رخت بربست ، درحالی که رسالت خود را به جهانیان نرسانیده بود ، او چشم از این دنیا پوشید ؛ مانند پیامبرانی که در جوامعی مبعوث می شدند که گنجایش آن پیامبران را نداشتند و به مردمی وارد می شدند که شایسته آ ن پیامبران نبودند و در زمانی ظهور می کردند که زمان آنان نبود .خدا را در این کار حکمتی است که خود داناتر است.))1
یا مثلا میخائیل نعیمه ، نویسنده ی صاحب نظر و متفکر مسیحی عرب میگه : ((هیچ مورخ و نویسنده ای هر اندازه هم که نبوغ و رادمردی ممتاز برخوردار بوده باشد ، نمی تواند قیافه کاملی از انسان بزرگی مانند پیشوا عل علیه السلام در مجموعه ای که حتی دارای هزار صفحه باشد ،‌ترسیم نماید و دورانی پر از رویدادهای بزرگ مانند دوران او را توضیح بدهد .
تفکرات و اندیشه های آن ابر مرد عربی و گفتار و کرداری را که در میان خود و پروردگارش انجام داده است ،‌نه گوشی شنیده و نه چشمی دیده است . تفکرات و ایده ها و گفتار و کردار او خیلی بیش از آن بوده است که با دست و زبان و قلم وی بروز کرده و در تاریخ ثبت شده است .))2
(اگه میخوای تفسیر این جملات رو بدونی به کتابی که تو پاورقی آدرس دادم مراجعه کن .)
ان شاء الله حق حضرت علی علیه السلا م رو به خوبی بشناسیم و ما هم جزء محبین و شیعیان واقعیش باشیم .با اینکه واقعا نمی تونیم حق امام علی علیه السلام رو بشناسیم و هر کس فقط از یه بعد به آقا نگاه میکنه و متحیر میمونه ، شهریار خیلی قشنگ گفته :
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت               متحیرم چه نامم شه ملک لا فتی را

پاورقی..............................................
1- محمد تقی جعفری ، ترجمه وتفسیر نهج البلاغه ، نشر فرهنگ اسلامی ،ج اول ،ص 172.
2- همان ،ص 174. 


نوشته شده در چهارشنبه 89/6/10ساعت 3:0 عصر توسط ستاره قطبی نظرات ( ) |

امشب دلم خیلی گرفته ، حس عجیبی دارم ،میدونید امشب دو بزرگوار از میون امتشون به آسمون صعود کردن ؟
امشب علاوه بر اینکه شب شهادت امام علی علیه السلام هست ، شب صعود حضرت عیسی علیه السلام به آسمون هم هست .(ر.ک:وقایع الایام فی شهر الرمضان )

نمی تونم از لحظه ضربت خوردن وشهادت آقا بنویسم ، فقط بدونید که لحظه خوردن ضربت، زمین لرزید ، دریا ها به موج اومدن ، آسمون ها متزلزل شدن ، درهای مسجد به هم خورد ،  خروش ملائکه ی آسمونها بلند شد و باد سیاهی وزید و جبرئیل ندا داد جوری که مردم هم شنیدن و گفت : تَهَدمت الله اَرکانُ الهدی وانطُمَسَت اَعلامُ التقی وانفصمت العروة الوثقی قتل ابن عم المصطفی قتل الوصی المجتبی قتل علی المرتضی قتله اشقی الاشقیاء
به خدا سوگند ! ارکان هدایت در هم شکست و ستاره ی علم و نبوت خاموش شد و نشان های پرهیزکاری برطرف شد و عروة الوثقای الهی گسیخته شد و پسر عموی محمد مصطفی صلی الله علیه و آله کشته شد و سید اوصیا ، علی مرتضی شهید شد . و بد بخت ترین بدبخت ها او را شهید کرد.))
اما امام علی علیه السلام اون لحظه فرمود: (( بسم الله وبالله وعلی ملة رسول الله فزت ورب الکعبه ؛ سوگند به خدای کعبه که رستگار شدم . )) 1
حالا اجازه بده از مسیح بنویسم؛ به اعتقاد ما مسلمونا مسیح علیه السلام ، امشب به آسمون صعود کرده ، ( همون طور که امام علی علیه السلام از شهادتش خبر داشت ، حضرت مسیح هم از توطئه ای که علیه اش کرده بودن و اینکه به آسمون صعود میکنه خبر داشت .)
اولا" ما اعتقاد نداریم که مسیح مصلوب شده( 2)بلکه خداوند این بزرگوار رو به آسمان پیش خودش برده (3) این اعتقاد که عیسی علیه السلام قبل از مصلوب شدن به آسمان رفته ، میون مسیحی های اولیه (گونسی ها ) هم رواج داشته ، (4) قرآن کریم یهودی ها رو متهم ردیف اول میدونه (5) گرچه از دیدگاه کتاب مقدس هم یهودی ها نقش داشتن و بر اثر فشار اونا بود که پیلاطس حاکم به قتل او راضی شد ، اما ملاحظات سیاسی در روابط میون واتیکان و اسرائیل با عث شد که نمایندگان واتیکان توی بیانیه ای نقش یهود رو توی این توطئه انکار کنن .(6)
دوما" ، هیچ کدوم از حواریون خیانت نکردن و کسی هم که به جای مسیح مصلوب شد یکی از یاران مسیح علیه السلام ، که داوطلبانه جان نثاری می کنه ؛ اما مسیحی ها میگن یهودای اسخریوطی خیانت میکنه و با بوسیدن مسیح او رو به مأمورین نشون میده ( و بوسه یهودا ضرب المثل میشه برای خیانت .) و روز جمعه مسیح رو مصلوب می کنن و پس از سه روز مسیح از مردگان بلند میشه و به آسمان صعود میکنه .
اعتقاد ما مسلونا خیلی قشنگ تره اگه حوصله داری بذار برات بنویسم ،از امام باقر علیه السلام روایت شده که : در شب آخر مسیح (ع ) با یارانش که دوازده نفر بودن دیدار میکنه و اطلاع میده که خداوند وحی فرموده و ایشون رو به سوی خودش بالا میبره و از دست یهودیان نجات میده و می پرسه کدومتون حاضر میشه ، تا چهرش مثل من بشه و به جای من مصلوب بشه و توی بهشت همراه من باشه ؟ جوانی گفت : ای روح الله من آماده ام ... (7)
حضرت مسیح حکمت و علم به کتاب خدا رو به شمعون جانشین خودش می سپاره و حضرت مسیح همراه جبریئل و هزاران فرشته دیگه به آسمان رفت (8) و میون آسمون وزمین روح ازبدنش جدا شد و چون به آسمون رفت روح به بدنش برگشت.(9)

پاورقی .............................................................
1- قضاوت ها ومعجزات حضرت علی علیه السلام گرد آوری وتنظیم : جابر رضوانی پیام عدالت ، ص54.
2- نساء : 157.
3- آل عمران : 55.
4- ر.ک : ویلیام میلر ، تاریخ کلیسای قدیم در امپراطوری روم وایران ، ص 193.
5- نساء 156.
6- محمد رضا زیبایی نژاد ، مسیحیت شناسی مقایسه ای ، ص 73.
7- محمد باقر مجلسی ، بحار الانوار ج 14 ، ص 336 ، ح 6و7.
8- همان ،ص 338، ح 8، ص339، ح 15.
9- همان ،ص 338، ح 11و عیون اخبار امام رضا علیه السلام باب 19.


نوشته شده در سه شنبه 89/6/9ساعت 11:0 عصر توسط ستاره قطبی نظرات ( ) |

روایتی جالب دیدم که مناسب با این ایام هم هست خلاصه روایت رو می نویسم اگه دوست داشتی خودت رجوع کن تا همه ی روایت رو دقیق بخونی .
از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند:

حضرت علی علیه السلام در مسجد کوفه نشسته بودند ؛ گروهی را آوردند که در ماه رمضان غذا می خوردند . امام علی علیه السلام سؤال فرمودند : شما در روز رمضان افطار کردید ؟
آنها جواب دادند :بله .امام علی علیه السلام سؤالات زیادی از آنها کرد مانند : شما یهودی ،نصرانی و یا مخالف اسلام هستید ؟
اما آنها جواب دادند ما از فرقه اسلام ومسلمانیم .
حضرت فرمود : مسافرید ، مریض هستید ؟
باز آنها پاسخ دادند که مسافر و مریض هم نیستیم .
حضرت از کلام آنها تبسمی کرد وفرمود: شما شهادت به وحدانیت خداوند وب ه رسالت حضرت مصطفی صلی الله علیه وآله اعتراف می کنید ؟
گفتند :ما شهادت به وحدانیت خداوند می کنیم ، ولی نمی گوییم که محمد رسول خداست ونبوت او را قبول نداریم .
حضرت فرمود: اگر منکر نبوت بشوید ،شما را به قتل می رسانم .
جواب دادند اگر ما را بکشی باز ما اعتقاد به نبوت محمد نداریم .
حضرت به ناچار آنها را با دود کشت .این خبر در میان قبایل منتشر شد ،تا اینکه جماعتی از یهود یثرب خدمت حضرت علی علیه السلام آمدند و بزرگ آنها گفت : ای پسر ابو طالب ! این چه بدعتی است که در دین محمد گذاشته ای ؟
حضرت فرمود :کدام بدعت ؟
گفتند :به ما خبر رسیده که شما گروهی را که می گفتند: (( اشهد ان لا اله الا الله )) ولی اقرار به نبوت محمد نداشتند ،‌با دود خفه کرده ای ؟
حضرت آنها را به مقدساتشان سوگند دادو فرمودند :آیا می دانید که یوشع بن نون وقتی قومی را بعد از وفات موسی علیه السلام نزد او آوردند که شهادت به وحدانیت خدا می دادند ، ولی به نبوت موسی اقرار نمی کردند ، همه ی آنها را همین طوری که من اینها را کشتم به قتل رسانید؟
یهودیان فرمایش حضرت را تصدیق کردند وگفتند :شهادت می دهیم که تو ناموس موسی هستی . سپس آن مرد یهودی کتابی به حضرت داد .حضرت کتاب را باز کرد و به آن نگاهی انداخت وگریه کرد .آن مرد یهودی گفت : شما را چه شد که به این کتاب نگاه کردی وگریستی ؛مگر می توانی آن را بخوانی ؟ این کتاب به زبان سریانی نوشته شده و زبان شما عربی است؟
حضرت فرمود :این اسم من است که در اینجا نوشته شده ،‌چون آن را دیدم گریستم .
یهودی گفت : آن را نشان ده .
حضرت آن اسم را به او نشان داده وفرمود :نام من در زبان سریانی ((ایلیا )) ست .مرد یهودی وقتی نام حضرت را در آن کتاب دید گفت : (( اشهد ان لا اله الا الله وان محمدا رسول الله واشهدانک وصی محمد واشهد انک اولی الناس بالناس من بعد محمد صلی الله علیه وآله ))
سپس همگی مسلمان شده وبا آن حضرت بیعت کردند.1
این نام در چند کتاب عهد قدیم ذکر شده مثل دوم پادشاهان.

پاورقی .................................................
1. کافی ،ج4 ،ص 181؛ وسائل شیعه ،ج10، ص 249 ؛ بحارالانوار ، ج 40 ، ص 288.


نوشته شده در دوشنبه 89/6/8ساعت 9:0 صبح توسط ستاره قطبی نظرات ( ) |

تا به حال به انبیاء گذشته فکر کردی ؟ به کتاباشون ، به خودشون وزندگی شون .
 امروز هجدهم رمضان،  روز نزول زبور به حضرت داود علیه السلام ست . می خوام امروز کمی ازاین کتاب و زندگی حضرت داود (ع ) بنویسم .بذار ببینیم امام علی علیه السلام  این بزرگوار رو چطور معرفی می کنه : ((... داود که درود خدا بر او باد صاحب مزامیر و قاری بهشتیان را به تو معرفی می کنم ؛ او بادست خویش از لیف خرما زنبیل می بافت وبه دوستانش می گفت : کدام یک از شما حاضر است این ها را بفروشد ، واز بهای آن قرص نان جویی تهیه می کردوتناول می نمود.))1
حضرت داود در عین نبوت از پادشاهان بزرگ بنی اسرائیل بود وبه مقتضای آبه شریفه : ((‌وَشَدَدنَا مُلکَهُ وآتَینَاهُ الحِکمَةََ وفَصلَ الخِطابِ )) ((ما حکومت او را استحکام بخشیدیم ؛ هم دانش به او دادیم وهم مقام قضاوت .))2
حکومت گسترده وبزرگی داشت اما زهد فوق العاده هم داشت ،توی روایات نقل شده که در دوران حکومت خودش از بیت المال استفاده نمی کرد ، بلکه زره می بافت واز پول اون زندگیش رو می گذراند .
کتاب حضرت داود علیه السلام ، مزامیرست ، که مجموعه ای از دعاها ،مناجات و پند واندرز حکیمانه بود که داود علیه السلام اون رو با صدای بسیار زیباش می خوند وبا این کار هنری ، مردم وحتی طبق روایتی پرندگان و حیوانات رو به سوی خود ش جذب می کرد .
قاری اهل بهشت بودن هم اشاره به مقام اخروی اوست که تو اونجا هم اولیاء الله را با صدای زیباش ومناجات پرمحتواش به لذت قرب پروردگار وعشق وشوق به ذات پاک او می رساند .3
توی روایات اسلامی دیدید این بزرگوار رو چه طور وصف کرد اما توی مسیحیت با یه دید دیگه به این نبی نگاه میکن ،پادشاه و پیامبر بنی اسرائیل میدوننش و نسبتهای خیلی ناروا هم بهش میدن. ونسب حضرت مسیح علیه السلام رو هم به ایشون می رسونن،چون منجی موعود از نسل حضرت داود (ع) ست ، اما ما هم براساس روایاتی که داریم می تونیم نتیجه بگیریم که پیشگوئی های عهد عتیق مربوط به امام زمان (عج ) ست؛ چون امام زمان  (عج ) از طرف مادر بزرگوارشون به حضرت داود علیه السلام میرسه . 4 

پاورقی.....................................................
1- خطبه 160نهج البلاغه .
2- ص ، آیه 20.
3- آیه الله العظمی مکارم شیرازی ودیگران ،پیام امام امیر المومنین ،ج 6، ص 237.
4- محمد رضا زیبایی نژاد ،‏مسیحیت شناسی مقایسه ای ،‏ص60.


نوشته شده در یکشنبه 89/6/7ساعت 10:0 صبح توسط ستاره قطبی نظرات ( ) |

 

امروز ،روزی که جنگ بدر اتفاق افتاده و اسلام توی این جنگ نابرابر سرافراز وپیروز بیرون میاد، اما یه مطلبی دل منو خیلی سوزونده اون هماینکه ؛شنیده بودم که دشمنا اسلام رو دین شمشیر معرفی می کنن ؛ میگن منطق اسلام با غیر مسلمونا با شمشیر ...
تا اینکه چند هفته پیش  کتاب تاریخ جامع ادیان رو می خوندم ؛ توی فصل شانزدهم درباره اسلام نوشته ؛ از همون خط اول که شروع به نوشتن کرده درباره جهاد وجنگ نوشته ،بذار چند خطش رو برات بنویسم :
(دینی که محمد (ص) آورد در آغاز امر سرعت وانتشاری عظیمی یافت وغالبا" با جهاد همراه بود ...در نظر مردمی که در معرض شمشیر اسلامیان قرار داشتند این دین نوین مانند آتشی بلند بود که از مرکز آن فروزان شده و زبانهی آن باسرعتی بیدریغ وشتابان انبساط می یافت...)
این نویسنده نسبتا" محترم نمی دونست که اولا" شروع دعوت به اسلام با جنگ وجهاد نبود ، در ثانی بعد از بعثت، پیامبراسلام (ص) سیزده سال توی مکه زندگی کردن؛ توی این مدت هیچ وقت جنگ نکردن ، حتی اونقدر آزار ومحاصره اقتصادی شدن که مسلمونا به دستور پیامبر تصمیم به هجرت گرفتن .اینا جزء تاریخ اسلام نیست ؟؟؟
اگه منظور از جنگ جنگهای زمان رسول خدا(ص)ست این مشرکا بودن که اموال مسلونا رو غارت کردن به همین خاطر هم مسلمونا خواستند مقابله به مثل کنن ، اما بعد اینکه دیدن مردم قریش رفتارشون رو تغییر نمیدن ،تصمیم گرفتن کاروان قریش رو که ابوسفیان سرپرست اون بود رو تعقیب و کالاهای اون رو متوقف کنن.اما ابو سفیان متوجه می شه و مردم قریش رو مطلع میکنه وجنگ بدر رو شروع می کنن در حالی که مسلمونا که تعدادشون 313نفر بیشتر نبود و آمادگی برای این جنگ رو نداشتن ؛درحالی که تعداد دشمن بین نهصد و هزار نفر بود .ولی به خواست خدا مسلمونا پیروز مشن.(ر.ک تاریخ اسلام ،آیت الله جعفر سبحانی )
گذشته از اینا اگه اسلام جنگ داشته ،صلح هم داشته اصلا" فتح مکه بدون جنگ وخونریزی بوده ، حالا از جنگ وجهاد اسلام حرف میزنن چرا از اخلاق اسلامی درجنگ نمی نویسن ؟ 
از اینکه اسلام سفارش کرده شروع کننده جنگ نباشم ، به غیر نظامی ها و حیوانات ، درختان ، آبها و به طور کلی محیط زیست آسیب نرسونیم ، با مجروحین وبیمارستان ها کاری نداشته باشیم .حتی امام علی علیه السلام سفارش می فرمود :صبح ها جنگ نشه وبعد از ظهر باشه چون زود شب بشه .(معمولا شبها جنگ نمی کردن ) وتعداد کمتری کشته بشن .گذشته از این ها ما خیلی از کشورها رو میشناسیم که یه دونه هم سرباز اسلام به اونجا پا نذاشته اما مردمشون به اسلام ایمان اوردن مثل کشورهای اندونزی ، غرب آفریقا و جنوب آفریقا ( علت ایمان اونها رو ، بازرگانان مسلمونی میدونن که واقعا رفتار اسلامی و انصاف داشتن به همین خاطر مردم به اسلام ایمان اوردن.) اسلام نیاز به شمشیر و یا تبلیغ دورغی وادعای محبت نداره بلکه هر کی یه مسلمونه واقعی رو که به سفارشات اسلام عمل میکن رو ببینه عاشق اسلام میشه .


نوشته شده در شنبه 89/6/6ساعت 9:0 صبح توسط ستاره قطبی نظرات ( ) |

امروز تولد امام حسن مجتبی علیه السلام ست ؛ امام دوم شیعیان ،سالار جونای بهشتی ،ویکی از چهار نورقدسی ست که رسول اکرم صلی الله علیه وآله به اتفاق اونا با مسیحیان نجران به مباهله پرداخت ودر زمره ی کسانی که خداوند پلیدی رو از اونا دور کرده وبه دوستی ومحبت اونا فرمان داده ویکی از دو امانت گرانسنگ ست که هر کس به اون چنگ بزنه اهل نجات میشه
این روز بزرگ برهمگان مبارک.
     التماس دعا.


نوشته شده در پنج شنبه 89/6/4ساعت 5:38 عصر توسط ستاره قطبی نظرات ( ) |

به حمایت ازموج اعتراضی که گل دختر به راه انداخته من هم خواستم مطلبی بنویسم .بیایید ببینیم که استاد مطهری نظرش درباره حجاب چیه ؟
به حجاب ، پوشش هم گفته میشه اما بیشتر به معنی پرده یا حاجب ست .استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زن یه اصطلاح جدید ست . در قدیم به خصوص فقها کلمه ((سَتر )) که به معنی پوشش است رو به کار می بردن .کاش این کلمه هیچ وقت عوض نمی شد و ما همیشه همون کلمه پوشش رو به کار می بردیم چون همون طور که گفتم کلمه حجاب به معنی پرده ست و اگر در مورد پوشش زن بکار میره به اعتبار پشت پرده بودن زن ست و همین باعث شده که خیلی ها گمان کنن که اسلام خواسته زن همیشه پشت پرده و توی خونه زندانی باشه مثل زنای ایران قدیم .
اصلا میدونی زمان داریوش مقام زن به چقدر پایین اومد ، زنها زمان عادتشون واجب بود که گوشه نشین بشن ؛ زنان طبقات بالا وقتی می خواستن بیرون برن باید تو تخت روان رو پوش دار از خونه بیرون می اومدند و زنان شوهر دار هم حق نداشتن که هیچ مردی ولو پدر یا برادرشون رو ببینن .در ضمن توی نقاشی های ایران باستان بر جای مونده صورت هیچ زنی دیده نمی شه .اگه کسی یه زن خوشگل داشت باید از ترس شاه ایران زنش رو مخفی می کرد .(برگرفته از تاریخ تمدن جلد اول)
- یه سوال فکر می کنی این پوشش که ما ایرانی ها داریم از عربها یاد گرفتیم ؟
توی کتاب نگاهی به تاریخ جهان،جواهر لعل نهرو، جلد اول صفحه 328 به طور خلاصه این جوری نوشته :
((در میان زنان عرب رسم حجاب وپرده نبود و زنان عرب جدا از مردان عرب نبودن و پنهان از اونا زندگی نمی کردن بلکه در اماکن عمومی حضور داشتن به مسجدها و مجالس وعظ و خطابه می رفتن حتی خودشون به وعظ وخطابه می پرداختن . اما عربها هم به تدریج رسمی رو که در امپراطوری مجاورشون یعنی ایران وجود داشت رو گرفتن با اینکه عربها امپراطوری ایران رو به پایان رسوندن اما خودشون گرفتار عادت و آداب ناپسند این امپراطوری شدن و رسم جدایی زن واز مردان وپرده نشی زنها در میان عربها به وجود اومد و تدریجا" سیستم ((حرم )) آغاز شد. ))
بر اثر معاشرت اعراب مسلمون با تازه مسلون های غیر عرب ، حجاب از آنچه در زمان رسول خدا صلی الله علیه وآله وجود داشت شدیدتر شد نه اینکه فکر کنید اسلام اساسا" به پوشش زن هیچ اهمیتی نداده .
پوشش توی اسلام یعنی زن خودش رو در معاشرت با مردها خودش رو بپوشونه وخود نمایی نکنه .درآیات مربوط به حجاب اصلا کلمه ((حجاب )) وجود نداره چه در سوره ی مبارکه نور وجه در سوره مبارکه احزاب ؛ توی این آیات فقط حدود پوشش وتماس های زن ومرد رو ذکر فرمودست ؛ آیه ای که در اون کلمه ((حجاب )) بکار رفته مربوط به زنان پیغمبرست .مسئله حجاب صفحه 73.
- می پرسی پوشش نا مناسب از کی شروع شد ؟
بیش از چهار قرن پیش که توی اروپا خدا از صحنه زندگی غایب شد و در کلیسا عزلت گرفت .معنویت به یه گوشه خزید و استخوان بندی فرهنگ وتمدن غرب ، یه استخوان بندی مادی شد این وقت بود که انسان هم با یقیه حیونها هیچ فرقی نکردفقط یه ویژگی داشت اون هم اینه که باهوشه یه چند سالی توی این طبیعت زندگی می کنه بعدش هم میمیره و دیگه هم هیچ .
توی این فرهنگ هیچ فردای بعد از مرگ وجود نداره و هیچ بهشت و جهنمی هم نیست ، فقط باید از این عمر محدود ش لذت ببره ویکی از لذت ها هم لذت تن ست .
این تحول همزمان با رنسانس در فرهنگ غرب بوجود اومد وانسان رو از خدایی و معنوی بودن جدا کرد. به دنبال رنسانس سبکی توی اروپا بوجود اومد که در اون ((انسان ))اصل وهمه چیز بود،اما نه انسانی که در خود حقیقتی آسمانی داره . توی نقاشی های قبل از دوره رنسانس حضرت مریم با چهره ای معصوم و ملکوتی نقاشی می شده اما بعد از رنسانس از او چهره ای همانند چهره زنان کوچه و بازاری به تصویر کشید ه اند .  

 - حالا می پرسیبی حجابی چه جور وارد ایران شد‏؟
یکی از ثمرات هجوم غرب به ایران همین تغییر لباس قشر های مختلف بود که در زمان طاغوت به صورت زور توسط رضا خان ، صورت گرفت و امروزه هم با تهاجم فرهنگی وبا سر دادن  (تساوی حقوق )( آزادی)ویا ترقی را وارد ایران کردند و کسانی که غرب زده شدند وفرهنگ غرب را پذیرفتند و تغییر لباس آخرین وبیرونی ترین پوسته ای بود که در وجود آنها تغییر کرد. (برگرفته از فرهنگ برهنگی وبرهنگی فرهنگی)

 


نوشته شده در پنج شنبه 89/6/4ساعت 9:0 صبح توسط ستاره قطبی نظرات ( ) |

شنیدی که حضرت عیسی علیه السلام روی آب راه می رفت ؟
بذار برات بنویسم ؛ متی در باب چهاردهم روایت کرده که عیسی علیه السلام شاگردان خودش رو سوار کشتی کردتا قبل ازاو به اون طرف دریا برون  و بعدخودش به کوه رفت تا در تنهایی دعا کند اما کشتی به سبب باد مخالف که می وزید گرفتار امواج شد در همون شب عیسی گام زنان برروی آب به سوی اونا رفت . شاگردان وحشت کردن که این شبه کیست ؟ اما حضرت عیسی علیه السلام جواب داد که خاطر جمع باشید که منم . پطرس هم از حضرت مسیح اجازه خواست تا بروی آب پیش ایشان بره، وحضرت اجازه داد پطرس کمی روی آب راه رفت اما وقتی طوفان رو دید ترسید و در حالی که توی آب فرو می رفت فریاد زد نجاتم بده سرورم .مسیح دست او رو گرفت و گفت : ای کم ایمان چرا شک کردی ؟ ))
جالب بود نه ؟
حالا یه چیز می خوام برات بنویسم که هشتاد درصد احتمال میدم که نشنیده باشی پس خوب بخون اگه مایل بودی به اصلش رجوع کن و خودت ببین .
توی روایت داریم که حضرت علی علیه السلام به طرف خیبررفت و دید مردی یهودی با اسب روی آب راه میره ؛ مرد بادیدن حضرت علی علیه السلام او رو مورد خطاب قرار داد و گفت : ای مرد ! اگه به اون چه من دانایم ، تو هم دانا بودی ، همون کار رو می کردی که من می کنم .
حضرت به او فرمود : سر جایت بایست .سپس با دست خویش به آب اشاره کرد که منجمد شد و به سوی اون مرد رفت .
هنگامی که یهودی این حالت رو دید به پاهای امام علی علیه السلام افتاد و گفت : ای جوان ! چیه گفتی که آب برات سنگ شد؟
امیر المومنین علیه السلام فرمود :تو چه گفتی که روی آب راه رفتی ؟
یهودی گفت : من خداوند رو به اسم اعظمش خواندم .
امیر المومنین علیه السلام به او فرمود : آن اسم اعظم کدام است ؟
یهودی گفت : خداوند را به اسم وصی محمد خواندم .
امیر المومنین علیه السلام فرمود : من وصی محمد صلی الله علیه وآله هستم . یهودی گفت : همانا حق است و اسلام آورد و مسلمون شد .(برگرفته از کتاب مشارق الانوارالیقین ،شیخ الحافظ رجب بن محمد البرسی .)
نکته رو گرفتی ؟
آفرین ، پطرس با اینکه یه حواری بود و عیسی علیه السلام کنارش بود ، نتونست روی آب راه بره ( منظورم عیسی و پطرسی که مسیحیان اون وصف کردن وگرنه ما پطرس (شمعون ) رو فرد با ایمانی میدونم و مطمئنیم روی آب رفتن هم برای ایشان کاری ندارد البته به اذن خدا .) اما یه فرد یهودی بانام امام علی علیه السلام روی آب راه میره با اینکه حضرت رو تا به حال ندیده بود .

 


نوشته شده در چهارشنبه 89/6/3ساعت 5:20 عصر توسط ستاره قطبی نظرات ( ) |

<   <<   6   7   8   9      >

Design By : Pichak