هفت ، هشت ساله بودم که می خواستم دعا کنم ، رفتم توی اتاقم و جانماز پدرم رو باز کردم سرمو گذاشتم روی مهر و به همون حالت که ، هر وقت یه چیز از مامانم می خواستم ،التماسش می کردم و به خدا قسمش می دادم تا حرفم رو، گوش کنه ، با همون حال به خدا التماس کردم دستم رو مشت کرده بودم وآروم می کوبیدم روی زمین وبلند می گفتم :خدا! تو روبه خدا ... خدا ! توروبه خدا...
داشتم می گفتم :خدا... که یکدفعه دستی زد به شونم . ومن توی خدا گفتن موندم و تورو به خدارو نتونستم بگم .
سر از سجده که برداشتم دیدم مادرم اخمهاشو توهم کرده با اینکه نمی تونست جلوی خندش رو هم بگیره بهم گفت : بچه جون ! مگه ما چند تا خدا داریم ؟ که تو خدا رو به خدای دیگه قسم میدی !
از این حرف مادرم جاخوردم تازه فهمیدم چه اشتباهی داشتم می کردم و خودم حالیم نبود ، اما خوشحالم که با تمام وجودم اون لحظه یکتا بودن خدا رو حس کردم.
حالا بعد گذشت این همه سال به یاد اون روز افتادم با خودم فکر کردم اگه یه بچه ی مسیحی ،نه اصلا" یه فرد بالغ مسیحی توی کلیسا مثل بچگی های من دعا کنه و خدا رو به خدا قسم بده ،کسی نمی تونه بهش اعتراض کنه.
- میگی مسیحی ها هم یکتا پرست هستن و خدای واحد رو قبول دارن اما با این تفاوت که خداشون در سه اقنوم یا سه شخصیت تجلی کرده ؛ پس اگه مثل من دعا کنن یعنی خدا رو به خدا قسم بدن اعتراض به دعای اونا هم  وارده .  
- باشه ، بازهم کسی نمی تونه بهش اعتراض کنه ،چون اگه کسی اعتراض کنه توی جواب می تونه بگه : من یه بُعدخدا رو به بُعد دیگش قسم دادم ، پدر رو به پسر قسم دادم ، پسر رو به پدر قسم دادم ، روح القدس رو به پدر قسم دادم ، پسر رو به روح القدس قسم دادم و...
اما از خدای احد و واحد می خوام که توی اون حال یه دستی هم به شونه این مسیحی بخوره وبهش بفهمونه داره اشتباه میکنه . بهش بگه ((قل هوالله احد))
بااینکه چهارده قرن پیش اولین پیام دعوت پراکلیتوس ( حمد ، ستوده ،پیامبر خاتم حضرت محمد صلی الله علیه وآله ) این بود که فرمود :قولوا لا اله الا الله تفلحوا 1یعنی بگویید خدایی نیست مگر الله تا رستگار شوید .
پاورقی ---------------------------------

1-  محمد باقر مجلسی ، بحار النوار ، ج 18 ، ص 202.

نوشته شده در یکشنبه 89/5/24ساعت 11:9 صبح توسط ستاره قطبی نظرات ( ) |